جدول جو
جدول جو

معنی قریه مدینه - جستجوی لغت در جدول جو

قریه مدینه
(قُ رَیْ یَ)
موضعی است در نواحی مدینه که در شعر ابن هرمه از آن یاد شده است. ج، قریات. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثَ نی یَ)
موضعی است دور از مدینه و در آن عقبه ای است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ / نِ یِ مُ عَیْ یَ نَ / نِ)
هرگاه لفظی به اشتراک لفظی دارای چند معنی بوده و در یکی از آن معانی استعمال شود باید با قرینه همراه باشد. چنین قرینه ای را اصطلاحاً قرینۀ معینه گویند. رجوع به هنجار گفتار تقوی و مطول، و قرینه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ جَ نَ)
جایی است در بالاترین نقطۀ وادی دولان از ناحیۀ مدینه که بدان ذات القرنین نیز گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
موضعی است به مدینه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قیس بن حطیم درباره آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ ضَ)
وادیی است به مدینه و در آن شتران اهل مدینه باشند. (منتهی الارب). یک وادی است در مدینه و نام آن در غزوات آمده است. (از معجم البلدان). دیهی است از دیه های مدینه به یک فرسخی آن، و این ده ملک باقر علیه السلام بوده است و صادق علیه السلام این ده را وصیت کرد در حق پسرش علی، و او در وقت وفات صادق دوساله بوده است و چون بزرگ شد بدان دیه رفت و ساکن گشت و فرزندان او را عریضیه بدین سبب میخوانند. (تاریخ قم ص 224)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
وادیی است مر بنی شیبه را به مدینه. (منتهی الارب) (از معجم البلدان) ، ناحیه ای است به یمن. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا